عکس | به بهانه چهل و چهارمین سالگرد آزادسازی سوسنگرد
26 آبان، سالروز آزادسازی سوسنگرد است؛ اگر قدری در اینترنت و منابع تاریخ دفاع مقدس جستجو کنید به نام روستاهایی مثل ابوحمیظه و الحمودی برخورد میکنید و وقایعی درباره اسارت مردمان این روستاهای مرزی خواهید خواند؛ اما در این جستجوها هیچ گاه چشم شما به نام قهرمانان مردمی این روز نخواهد خورد، هیچ جا رد خراشهای عمیق آن هجوم وحشیانه بر قلب و زندگی این مردم که همزمان با «یوم العباس» مورد تهاجم قرار گرفتند، نخواهید دید. روایتهای این مردم هنوز شنیده نشده است.
شهر سوسنگرد با حمله رژیم بعثی به روستاها و نوارهای مرزی دشت آزادگان دو بار مورد حمله آن رژیم قرار گرفت. حمله اول در تاریخ ۶ مهر سال ۵۹ اتفاق افتاد. دشمن در حالیکه به روستای سبهانیه رسید، با نصب پل و عبور از رود کرخه میخواست به سوسنگرد دست پیدا کند، اما با پایداری دلیرمرد سوسنگردی؛ شهید محمدرضا سبحانی مواجه شد. این شهید توانست دشمن را به عقب براند و از نصب پل جلوگیری کند؛ اما با تمام شدن مهمات این شهید و آتشباران محل استقرار وی، دشمن محمدرضا را زنده دستگیر کرد، او را به درخت بست و مقابل دیدگان شهروندان که برای دفاع از شهر مانده بودند دستش را قطع کرده و زنده زنده در آتش سوزاند.
در مرحله دوم در تاریخ ۲۳ آبان سال ۵۹ دشمن برای بازپسگیری محور حمیدیه ـ سوسنگرد و برقراری راه ارتباطی خود با شمال خوزستان به این منطقه حمله کرد. ابتدا جاده سوسنگرد ـ حمیدیه را که حدفاصل روستای مرعی بود قطع کرد و با حمایت آتش توپخانه، نیروهای خود را از روستای الحمودی به سمت جاده حرکت داد و سپس با تصرف آن روستا در تاریخ ۲۳ آبان به سمت روستای ابوحمیظه، مرعی سوسنگرد که مرکز دشت آزادگان بود حرکت کرد. این واقعه همزمان با ۷ محرم اتفاق افتاده بود و اکثر مردم در این روز مراسم عزادار امام حسین(ع) بودند. مردم مشغول پخت و پز نذری بودند. دشمن تمام منطقه را به تصرف خود درآورد و وقتی وارد سوسنگرد شد، با مقابله مردمی که از عشایر منطقه بودند، مواجه شد؛ البته رزمندگان تبریز و مازندران که با شنیدن سقوط سوسنگرد خود را به منطقه رسانده بودند، نیز حضور داشتند. اکثر دفاع مردم در این روز به صورت کوچه به کوچه و خانه به خانه اتفاق میافتاد. درگیریها و دفاع مردمی شهر سوسنگرد و روستاهای اطراف آن به مدت سه روز از ۲۳ تا ۲۶ آبان ادامه یافت. روستای ابوحمیظه مانند دیگر روستاهای مرزی، کاملا تخریب شد. اکثر مردم روستا اسیر شدند و بیشتر قربانیان این واقعه را زنان و کودکان تشکیل دادند. این دفاع و درگیری تا سه روز ادامه داشت تا اینکه در روز سوم(۲۶ آبانماه ۵۹) مردم با توکل به خدا توانستند بر دشمن غلبه کنند و با همکاری تعدادی از نیروهای نظامی که به کمک سوسنگرد آمده بودند، با پیام امام راحل که فرمودند: «سوسنگرد باید آزاد شود»، دشمن را از شهر خود خارج کنند. البته براساس اسناد مکتوب 8 سال دفاع مقدس 26 آبان 1359 عملیات آزادسازی سوسنگرد قرار بود با مشارکت سپاه و تیپ 2 لشکر 92 زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم انجام شود، همه هماهنگیها برای انجام عملیات و نجات مدافعان از سوی حضرت آیتالله خامنهای و شهید چمران انجام گرفته و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات که همان تیپ 2 زرهی 92 بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز کند، اما حوالی ساعت 12 شب فرمانده لشکر 92 زرهی امیر سرتیپ غلامرضا قاسمینو در تماس تلفنی با ایشان اظهار داشت که فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار ظهیرنژاد گفته است که تیپ 2 نباید در عملیات شرکت کند و چون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنیصدر باید از شرکت در این عملیات خودداری کند. پس از این موضوع آیت الله خامنهای در تماس تلفنی این مسئله را با حضرت امام(ره) در میان میگذارند و امام هم فرمودند تیپ 2 باید شرکت کند و نیازی به اجازه بنیصدر نیست. آیت الله خامنهای هم فوراً نامهای به فرماندهی لشکر2 زرهی مینویسند که تیپ باید در عملیات شرکت کند و هرکس از این دستور سرپیچی کند مسئول است، شهید چمران نیز در زیر نامه متنی را اضافه میکند با این مضمون که اگر تیپ فردا عمل نکند 500 نفر از مدافعان فردا به شهادت میرسند و اگر من زنده باشم با مسئول متخلف برخورد خواهم کرد. از آن طرف فرماندهی لشکر 92 زرهی اهواز تیپ را در حالت آمادهباش قرارمیدهد و فردا صبح عملیات به فرماندهی شهید چمران و امیر قاسمینو در 26 آبان آغاز میشود و با حمایت بالگردهای توپدار کبری و آتش پرحجم جنگنده بمب افکنهای نیروی هوایی محاصره سوسنگرد شکسته میشود. با این پیروزی، اهواز برای همیشه از خطر سقوط نجات یافت، در این عملیات حضور مردم به خصوص مردم عرب منطقه در مقاومت در برابر دشمن چشمگیر بود، به طوری که خانوادههای بسیاری در این عملیات به شهادت رسیدند.